برده داری در اسلام

بحث پیرامون برده داری در اسلام!

برده داری در اسلام

بحث پیرامون برده داری در اسلام!

مسئله کنیزان

در تجزیه و تحلیل برده داری در اسلام یکی از حادترین بحثها بحث کنیزان است. اسلامستیزان با تمام قوا سعی دارند این مسئله را بزرگ جلوه دهند و از کاه، کوه بسازند. پس این بحث را به سه شبهه تقسیم کرده و پاسخ مربوطه را میگوییم:

 

شبهه: چرا مسلمانان در جنگها زنان را اسیر میکردند؟

 

پاسخ:

 

۱. برای ما رفتار و کردار فرمانروایان مسلمان در طول قرنها ملاک نیست. ملاک ما پیامبر خدا(ص) و معصومین(ع) هستند و اینکه فرمانروایان و جبارانی که بر مسلمین حکومت میکردند چگونه با اسرا رفتار مینمودند برای ما به هیچ وجه ملاک نیست. در بین معصومین هم تنها پیامبر(ص) و امام علی(ع) فتحی داشتند که ایندو نیز تقریبا هرگز اقدام به گرفتن اسیر از بین مردم نکردند مگر در یکی یا دو مورد. بیایید یکی از این موارد را که خیلی هم از سوی اسلامستیزان روی آن مانور داده میشود را بررسی کنیم. این مورد چیزی نیست جز ماجرای غزوۀ بنی قریظه:

 

خطرناکترین جنگی که برای نابودی مسلمانان به وجود آمد جنگ خندق بود و این جنگ توسط سران یهودی طراحی شده بود و داستانش این است که یهودیان بنی قینقاع و بنی نضیر و بنی قریظه که در داخل مدینه به همراه مسلمانان زندگی می کردند، با پیامبر پیمان بسته بودند که با پیامبر زندگی مسالمت آمیز داشته باشند و با دشمنان پیامبر همکاری نداشته باشند ولی بنی قینقاع پیمان خودرا شکستند و پیامبر آنهارا از مدینه اخراج کرد .پس از مدتی یهودان بنی نضیر هم پیمان شکنی کردند و پیامبر آنهاراهم از مدینه اخراج کرد .سران یهودان بنی نضیر باسران مکه تماس گرفتند و آنهارا برای جنگ با پیامبر تحریک کردند و در نتیجه تلاشهای آنان سران مکه با ده هزار نفر نیرو به مدینه حمله کردند. اگر کافران در این حمله پیروز می شدند، پیامبر و مسلمانان همه نابود می شدند و خدا میداند چه کشتاری راه می انداختند. دشمنان آمدند و با خندق مواجه شدند و نتوانستند به داخل مدینه نفوذ کنند.در حدود یک ماه شهر را محاصره کردند ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند.تنها راه موفقیت آنان این بود که یهودان بنی قریظه را با خود همراه کنند و این خطرناکترین توطئه بود.آنان یهودان بنی قریظه را با خود همراه کردند و این یهودان که همپیمان پیامبربودند پیمان خودرا شکستند و قول همکاری به دشمن دادند.پیامبر توسط عوامل خود از توطئه بنی قریظه آگاه شد و پس از اینکه دشمن از مدینه رفت به بنی قریظه حمله کرد.بنی قریظه نخست قصد جنگ داشتند ولی پس از مدتی تسلیم شدند.همه آنان خلع سلاح شدندو خود پیامبر درباره آنان کاری نکرد بلکه خود آنان خواستار داوری سعد بن معاذ شدند .آنان چنین گمان می کردند که در باره آنان هم مانند بنی نضیر داوری خواهد شد ولی سعد بن معاذ به این صورت داوری کرد که جنگ آورانشان کشته شوند و زنهایشان و بچه هایشان اسیر شوند . یهودان بنی قریظه هم به این داوری گردن نهادند.در این جنگ است که زنها و بچه ها اسیر می شوند نه هر جنگی .پیامبر هم این داوری را تنفیذ کرد و این داوری مطابق کتاب مقس یهودان هم بود .(فروغ ابدیت ,ج دوم ,غزوه احزاب .تاریخ سیاسی اسلام ,جعفریان ,جنگ احزاب.حیاه محمد ,محمد حسین هیکل ,غزوه احزاب.)

 پیامبر دو بار با یهودان مدینه به مهر و محبت رفتار کرد ولی این بار دیگر نمی توان چنین کرد چون این کار صد در صد خلاف احتیاط و خلاف عقل است و هیچ فرماندهی چنین نمی کند.در این جنگ زنها هم اسیر می شوند چون آنان کسی ندارند تا از آنان سرپرستی بکند و بهترین راه برای آنان همین اسارت است تا هم زندگیشان اداره شود و هم اسلام را می توانند بشناسند.

 

اساسا از سیرۀ نبوی آشکار است که ایشان فردی بودند اهل عفو و بخشش چنانکه بعد از فتح مکه که در هنگام هجرت از هر قبیله کسی برای قتل ان حضرت برگزیده شده بود، هم از اسیر کردن مردم و حتی سران دشمن خودداری فرمودند. پس کاملا آشکار است که این مورد واقعا موردی بوده که راهی جز این وجود نداشته است. بدون شک عملکرد پیامبر برای ما نشانگر ملاک اسلام است.

 

۲. از طرف دیگر در مورد سایر فرمانروایان مسلمان که معصوم نبودند و اجرای مو به موی احکام اسلام را وظیفۀ خود نمیدانستند نیز باید پرسیده شود اگر دشمنان بر مسلمین پیروز میشدند با زنانشان چه میکردند؟ پاسخ واضح است. به غیر از مواردی مثل جنگهای صلیبی که حتی زنان را نیز از دم تیغ گذراندند، آنها را اسیر میکردند و به عنوان کنیز میفروختند. پس فرمانروایان مسلمانان هم این حق را به خود میدادند که مقابله به مثل کنند.

 

۳.باز باید دقت کنیم که این مسئله برای کفار محارب مطرح بوده است که بر ضد اسلام شمشیر میکشیدند.

 

۴.اسیر گرفتن آنها باعث میشد هم بی سرپرست نمانند و هم با فرهنگ اسلامی تربیت شوند. بخصوص که حقوق برده در اسلام بسیار بالاتر از حقوق برده در سایر مکاتب است.

 

سؤالی که اینجا پیش میاید این است که اگر اینگونه بوده است پس چرا بین مسلمانان این همه کنیز وجود داشته است؟

پاسخ اینستکه این کنیزان در جریان خرید و فروش بردگان بین مسلمانان فروخته میشدند. البته بعد از اینکه حکومت به دست افراد غیرمعصوم افتاد در برخی جنگها مردم  شهرها را اسیر میکردند و بین مسلمانان میفروختند.

 

شبهه: قرآن به مسلمانان اجازه میدهد بدون عقد با کنیزان نزدیکی کنند و این یعنی دادن حق تجاوز به کنیزان

 

پاسخ:

 

رابطۀ زن و شوهر بودن یک رابطۀ اعتباری است و نه یک امر حقیقی. در اسلام یکی از راههای برقراری این رابطه، خواندن «صیغۀ عقد» است. یکی دیگر از سببهای برقراری این رابطه مالکیت است ولی دارای شروط زیر است:

 

۱. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر درنیاورده باشد.

۲. مالک، کنیز را به دیگرى نبخشیده باشد.

۳.اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده‏ى طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً کنیز بر مالکش حلال مى‏شود.

۴. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه‏ى طلاق از شوهر قبلى‏اش) یا ایام استبراء (در آنجا که محلّل واقع شده)، نباشد.

۵. قبلًا پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.

۶. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد.

۷. قبلًا فرزند مالک کنیز با او نزدیکى نکرده باشد.

۸. کنیز با مولایش قرارداد نبسته باشد که پول خود را بدهد تا آزاد شود (در اصطلاح مُکاتَب نباشد).

۹. کنیز، کاملًا تحت تصرّف مالک باشد.

 

نظر به اینکه اسلام علیرغم برداشتن بسیاری از احکام سنگین بردگی برخی از آنها را سر جایشان باقی گذاشت، کنیز و برده حق این را نداشتند که بدون اذن مالک ازدواج کنند و این فرمان بدون شک برای کنیزان مفیدتر بود زیرا اگر صاحب بدانها نظر داشت نمیگذاشت با کسی هم ازدواج کنند و این باعث آزار بیشتر آنان میشد ولی چنانکه در بالا آمد اگر کنیز با کسی ازدواج میکرد صاحبش دیگر حق نزدیکی با وی را نداشت. ضمن اینکه اگر کنیز برای صاحبش بچه میاورد آزاد بود پس این حق نزدیکی برای خود کنیز هم عواقب مثبتی داشت.

 

در ضمن کنیز مجبور نبود حتما به نزدیکی با صاحب خود تن در دهد بلکه میتوانست طبق بند(۸) که در قرآن آمده است برای آزادی با صاحب خود قرارداد ببندد و حق آزادی خویش را با کار کردن بپردازد.

 

شبهه: چرا در آیۀ ۲۴ از سورۀ نساء صاحبان بردگان حق اینرا پیدا میکنند که حتی با کنیزکان شوهردار نیز نزدیکی کنند؟

 

«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاء ذَلِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً». (نساء،۲۴)

 

پاسخ:

 

اینطور نیست. پیوند زناشویی کنیزان بعد از کنیز شدن منقطع میشد و این کنیز شدن مثل طلاق بود. پس کنیز دیگر شوهردار محسوب نمیشد وگرنه طبق بند(۶) در متن بالا، بیش از یک مرد حق نزدیکی با یک کنیز را(درست مثل هر زن آزاد) نداشت. پس بعد از ایام عده بعد از کنیزی، کنیز بر صاحب جدید خود حلال میشد و میتوانست به طرق بالا برای آزادی خود تلاش کن